امان ازدست پسرا
یه دو روزی میشه تو خونمون کارتون تام وجری به صورت زنده پخش میشه
اینجا کلوچه مامان داری میدویی تا داداشی گوشی رو ازت نگیره
قربونتون برم که هرچی که ازوسایل مهم خونه باشه توسط شما کش میره پوریا جونم هم د برو که رفتی
عاشق گوشی هستی توعالم خودت با بابایی صحبت میکنی
وقتی هم صدایی نیاد داد میزنی توگوشی
مامانی هم اجازه صحبت با بابایی رونداره زودی میایی گوشی رو میگیری
بقیه مکالمه رو با لهجه سرخپوستی خودت ادامه میدی
عاشق دلسترشدی اونم حتما باید با شیشه اش بخوری
اینجاهم مرحله پرتاب شیشه است وای ی ی ی ی
توماشین هم که میشینی یا بایدبغل بابا باشی یا پشت فرمون
امان ازدست شیطونی هات دیگه حسابی بلا شدی
به کتاب درسی های داداشی هم ارادت خاص داری تا ازمدرسه برسه
تندی میری سرکیفش وهمه وسایل رو میریزی بیرون وکلی با اونا کیف
میکنی
شیرمامانی رو کم میخوری بیشتر دوست داری ازشیشه بخوری اخه دیگه کم کم داری بزرگ میشی مامانی هم مجبوره برای شما غذاهای جور وا جور درست کنه
راه رفتنت عزیزم دوروزه سرعت گرفته دیگه مستقلا میتونی راه بری درسته یه کم دیر راه افتادی ولی بازم به نفع مامان بودی بین خودمون باشه دیرترشیطونی هات شروع شده
قربون هردوتا تون برم