اولین بهارشکوفه زندگیم
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک،
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید،
برگهای سبز بید،
عطر نرگس ، رقص باد،
نغمة شوق پرستوهای شاد،
خلوت گرم کبوترهای مست ...
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمهها و دشتها،
خوش به حال دانهها و سبزهها،
خوش به حال غنچههای نیمه باز،
خوش به حال دختر میخک ـ که میخندد به ناز ـ ،
خوش به حال جام لبریز از شراب،
خوش به حال آفتاب.
ای دل من، گرچه ـ در این روزگار ـ
جامة رنگین نمیپوشی به کام،
بادة رنگین نمیبینی به جام،
نقل و سبزه در میان سفره نیست،
جامت ـ از آن می که میباید ـ تهی است،
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم!
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب!
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
دوستت دارم اما نه به اندازه ی بارون چون یه روز بند میاد
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف چون یه روز آب می شه
دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل چون یه روز پژمرده می شه
دوستت دارم به اندازه ی یه دنیا چون هیچ وقت تموم نمی شه
هر وقت خواستی بدونی چند تا دوستت دارم
انگشت بذار رو نبضت
اون موقع می بینی دوست داشتنم تمومی نداره
آرزوی مادر زندگی همیشه سبز وبهاری برای فرشته هاش
یادآوری: امام علی (علیه السلام ) :
«... و انشر علینا رحمتك بالسحاب المنبعق و الربیح المغدق، و النبات المونق، سحا و ابلا، تحیی به ما قد مات، و ترد به ما قد فات....
خدایا رحمت خود را با ابر پرباران و بهار پر آب و گیاهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما، بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست كه مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند.