اندراحوالات پسرا

جوونم واستون بگه از قندعسلای مامان که ماشالله هزارماشالله واسه خودشون مردی شدن 

پوریای عزیزترازجونم که حسابی آقا شده کلی با پارسا کوچولو بازی و بریزوبپاش داره 

موندم هرکی منومیبینه ازحسودی واذیت واین حرفا مپرسه ولی خداروشکر پوریای من یه قلبی داره مثل دریابزرگ ومثل آینه شفاف .

ازحسودی شکرخدا خبری نیس درضمن تونگهداری پارسا خیلی کمک حال منه مخصوصا اگه بخوام استراحت کنم یا یه سربرم بیرون یامهمونی واقعا خیلی هواموداره قربونش برم خیلی مهربونه

همیشه میگه مامانی ناراحت نباش هرجابری من پارسا رو نگه میدارم مواظبش هستم مثل خودت نگران نباش فدات بشم خیلی قلب بزرگی داره

میگه مامانی شماکه مادر نداری بچه هاتو نگه داره عوضش من کمکت میکنم تاپارسا بزرگ شه قربون مردونگیت ومهربونی هات برم 

البته منو بابایی هم ازوقتی آپارتمان نشین شدیم به خاطر بچه ها یه تصمیمی گرفتیم .

قراربراین شد که خونه قدیمی مون رو به همون شکل سنتی ایش حفظ کنیم

وبه وسایل های ضروریش دست نزنیم وهرچی که تو خونه جدید لازم باشه تهیه کنیم

به خاطر بچه ها تعطیلات آخرهفته رو میریم خونه قدیمی مون که هم بچه ها یه کم آزاد باشن وتو حیاط بازی کنن و از حال وهوای آپارتمان نشینی یه کم دور شن

اینه که هروقت پنج شنبه جمعه ها میاد شال وکلاه میکنیم ومیریم خونه قدیمی مون تا بچه ها هرچقدردلشون خواست سرو صداکنن وراحت بازی کنن