پوریاپوریا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

پوریا و پارسا

پارساکوچولو

  عشق مامان خیلی ها معتقداند یه کم ریزه تشریف داری ولی ازنظرمن همین که خداشماروسلامت به ماداده بزرگترین نعمته چون به خاطر اینکه شما 21 روز زودتر دنیااومدی بابایی عقیده داره که توانایی های تورو بیست ویک روز دیرترحساب کنیم خدا خیلی بهمون لطف کرده عزیزم  چون دکترمامان واسه سی ویک تیر معرفی نوشته بود ولی ازاونجایی که بیش ازاندازه تحرک داشتی همیشه مامان وبابا نگرانت بودن که نکنه مشکلی داشته باشی دکترمامان میگفت خدابه دادت برسه بااین پسربلا وقتی میخواست صدای قلبتوزمانی که تودل مامانی بودی گوش کنه اینقدروول میخوردی که نگو معمولا حرکات نی نی رو بیشتر مامانا توماه پنجم واگه زرنگ باشن وبچه دومشون باشه توماه چهارم میفهمن ...
26 دی 1392

داداشی درس خون

ماشالله به مرددوم خونه چندوقتیه مامان همش منتظرامتحانات پوریاجونه نگو نابغه مامان همه امتحان هارو عالی ردکرده بدون اینکه به مامان وبابا چیزی بگه چشم نخوری مامانی ایشالله تاآخر تحصیلاتت همین جوری مستقل واستوارباشی عزیزم مامانی هم بعدازدنیااومدن پارسا میترسیدنتونه به درسات برسه ولی خداروشکرمثل اینکه سال اولی نیستی فقط یه کم سرمشق نوشتن کم حوصله هستی اما به ریاضی خیلی علاقه مندی  واماازبیقراری های پارسا واسه داداشی وقتی داداشی مدرسه اس الان به موبایل پوریا زنگ زدیم پارساصداشوداره گوش میده     ...
26 دی 1392

شکموی ما

بعدازاون هم نوبت یرسه به تنقلات ازجمله بیسکویت مادر فعلا ماشالله چه سروصدایی هم راه میندازی قندعسل مامان اینقدربادیدن بیسکویت ذوق میکنی که مامانی هم به یادبچگی هاش یکی دوتاشوکش میره                                                  اخ جون بیسکویت                                           همش مال خودمه                       ...
26 دی 1392

هدیه های نیم سالگی پارساجونم

      اول ازهمه مامانی به خاطر دیرکردن این پست از خاطراتت عذرمامان روبپزیر چون مامانی یه کم گرفتارشده بود نه اینکه خدای نکرده فکرکنی بی توجه شده بهت نه یه کم درگیرمسایل فرعی زندگی شده بود عکس های مربوط به هدیه های نیم سالگیت رومیذارم عزیزم      ...
26 دی 1392

تقدیم به مادر

گفتم :   خسته ام …. گفتی: لا تقنطوا من رحمة الله…از رحمت خدا ناامید نشوید(زمر/۵۳) گفتم:هیشکی نمی دونه تو دلم چی می گذره… گفتی: ان الله بین المرء و قلبه…خدا حائل است میان انسان و قلبش(انفال/۲۶) گفتم: هیچ کسی رو ندارم… گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید…ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم(ق/۱۶) گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی… گفتی: فاذکرونی، اذکرکم…منو یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/۱۵۲) آسوده بخواب مادربیمارم راحت شدی ازاذیت وآزارم  بر خاک تو از اشک ، چه ها می کارم بعد از تو فقط بغض و خدا را دارم ...
22 دی 1392

رحلت پیامبرخاتم

یا رسول الله مثل تودیگردرپهنه زمین تکرار نخواهدشد اماباتکرارصلوات برتونورحضورت رادر قلب خوداحساس میکنیم امروزماتم سرای دل را به نام تو سیه پوش کرده ایم ونام مبارک تورا بادرودبرتوبرزبان جاری میسازیم پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: وقتی بنده‌ای بمیرد، مردم گویند: چه به جای گذاشت؛ و فرشتگان گویند: چه همراه آورد. (نهج‌الفصاحه، ص 47، ح 242)   از مدینه مپرس که غم‌زده و جامه‌چاک، در گوشه‌ای نشسته است و ناگزیر است در این اندوه.   دریای بی‌کرانه‌ای که اینک در بستر آرمیده است و نفس‌های مهربانش به شماره افتاده‌اند، سال‌های سال، ستون‌های عر...
15 دی 1392

معانی پوریا وپارسا

  پوریا  من خيلي دنبال معني اسم خودم بودم !!(( اسم خودم پوريا هست)) حالا فهميدم معني اون چيه / و چقدر تفاوت داره خب هميشه فكر ميكردم پويا و پوريا / يك مفهوم دارند فكر ميكردم هر دو يك اسمه كه حالا عاميانه و مردم به 2 گونه مختلف تلفظ ميكنند !! اما نتيجه اين شد : پويا ، به معني فعال يا همون پويينده ، به معني دوندگي فعال اما كلمه پوريا كمي فرايند معني اون پيچيده تره و در طي تاريخ اتفاق هاي زيادي واس اين واژه افتاده پوريا از كلمه ، پُر گرفته شده كلمه پُر يك حرف ((ي)) نسبيت ميگيره و ميشه پُري ( پر بودن از چيزي) بعد ضمه ( -ُ ) بعد از مدتها از بالا اومد پايين و جلوي حرف "پ" قرار گرفت و به اين شكل شد : پوري...
15 دی 1392

نیم سالگیت مبارک

جیگرمامانی نیم سالگیت مبارک زیبای من این ماه روهم کنارهم تموم کردیم  6ماه شد....   روزهای آینده روزهای خیلی مهمی توزندگی ماهست وامیدوارم اونی بشه که خیروصلاح ماست اول زمستان اس ....شایدخیلی خیلی برای کسی خاص نبود ولی برای ما جرا .....همین روزها وشب هایی که کنارهم بودیم توجمع خانواده چهارنفریمون خاطراتی برامون میشه یادگار... دوستت داریم عزیزترین های مامان وبابا     عزیزم به این سرعت 6ماه ازقشنگترین وشادترین روزهای عمرم که توبهم باوجودت هدیه دادی گذشت این روزها به قدری کارهات شیرین وبامزه شده که حدنداره اول اینکه مفهوم تنهایی رومیفهمی وهمیشه دوست داری کسی کنارت باشه...
12 دی 1392